loading...
از همه جا از همه رنگ
آخرین ارسال های انجمن
مریم بازدید : 1130 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

شستشوی بدن

اساسیترین و مهم ترین روش برای تحت کنترل در اوردن بوی بدن شستن-به ویژه نقاطی مثل زیر بغل و کشاله ی ران که بیشتر بو میگیرد با اب و صابون است. در اکثر مواقع بوی بد بدن بخاطر ترکیب شدن عرق با باکتری هاست با شست و شو توسط صابون هر دو عامل مولد بو را میتوان از بین برد.بهترین صابون  ها برای این منظور صابون های معطرند زیرا بازگشت باکتری ها را  به تاخیر می اندازند.

به شست و شوی لباس ها بیش از بدن توجه کنید

ممکن استن پوستتان را انقدر بشویید که مثل الو چروکیده شود ....


مریم بازدید : 3333 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

١.آلبالو ترشی خون را پایین می اورد

2.البالو ادرار را زیاد میکند

3.البالو برای مبتلایان به نقرس،رماتیسم،درد مفاصل وتصلب شرایین مفید است

4.البالو معده را ضد عفونی میکند

5.البالو یبوست و اسهال خونی را معالجه میکند

6.البالو ضد بیماری قند بوده و برای مبتلایان به این بیماری بسیار نافع است.....

مریم بازدید : 1098 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

سلام دوستان امروز یک جدول براتون اماده کردم که به نظر خودم میتونه خیلی مفید باشه امیدوارم شما هم ازش استفاده ببرید و راضی باشید.این جدول به صورتیه که اسم چندتا از بیماری های شایع رو نوشتم و گیاهان دارویی که مطابق با طب سنتی برای این بیماری ها مناسب هست رو جلوش داخل یک جدول نوشتم.که اطلاعات خیلی مختصر و مفیدی در اختیار شما قرار میده.لطفا نظر هم یادتون نره.برای دیدن جدول به ادامه ی مطلب رجوع کنید.

مریم بازدید : 1249 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (1)

هیچ چیز مانند جاری شدن خون از بینی،شما را متوجه حجم بالای خونی که در سر جریان دارد نمیکند.البته مقدار زیادی از ان در مویرگ های بینی در حال گردش است.توصیه هایی که به شرح انها میپردازیم به قطع هر نوع خون دماغی کمک میکند چه از خشکی مخاط بینی چه عارضه ی جانبی فشار خون بالا چه تصلب شرایین مسبب ان شده و چه در کودکان در اثر به داخل بردن انگشت به بینی باشد.

خارج کردن لخته ی خون از بینی

قبل از انکه سعی در متوقف کردن جریان خون نماییدفین کرده لخته ی خون را خلرج کنید....

مریم بازدید : 1636 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

بوی چی می اید؟نمیتواند بوی پاهای شما باشد،مگر نه؟نه،نه،البته که نه!خیلی خجالت اور است که پاهای ادم بو بدهد.پس حتما بو از جای دیگری می اید مثلا شاید بوی یک تکه همبرگر است که از ماه پیش پشت کاناپه افتاده.بله خودش است.

خب خدارا شکر این دفعه به خیر گذشت.حالا معلوم شد منشا بو از کجا بوده مجبور نیستید حتی زخم خواندن توصیه های کارشناسات را در کمورد رفع بوی پا به خود بدهید.اما میشود قبل از اینکه دنبال کار خود بروید کفش هایتان را دوباره بپوشید و همانجا بایستید و توصیه های زیر را بخوانید؟

مریم بازدید : 5623 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (3)

هنگامی که شما بخار را از آینه ی حمام خود پاک میکنید.ناگهان متوجه یک نقطه ی قرمز بزرگ روی بینی خود میشوید.این حالت خوبی برای شروع اول هفته نیست.یکبار دیگر آیینه را با دست خود پاک میکنید. و روی پنجه های پای خود مکی ایستید و نگاه بهتری می اندازید.آن نقطه واقعا وجود دارد.آن نقطه چیست؟

جواب ساده است!شما اکنه دارید.ممکن است اکنه به علت مسائل بلوغ باشد.اما افراد میانسال و بزرگتر را نیز درگیر میکند.بنابر اظهار نظر دکتر جیمز فالتون(متخصص پوست در کالیفرنیا)ممکن است زنان در سنین بین25-35سال و حتی بالاتر به اکنه دچار شوند.در حقیقت اکنه یک واژه ی عمومی برای انواع مختلف علایم نظیر جوش های قرمز روی صورت،جوش های نوک سیاه و نوک سفید میباشد....

 

مریم بازدید : 295 سه شنبه 28 تیر 1390 نظرات (0)

ای عزیز جان من....
برای مرگ خود یك بهانه میخواهم   
   یك بهانه ی پوچ عاشقانه میخواهم
از غمی كه میدانی با تو بودنم مرگ است   
   بی تو بودنم هرگز
گر بهانه این باشد من بهانه میگیرم
عاشقانه میمیرم....

ادامه ی مطلب..

مریم بازدید : 373 دوشنبه 27 تیر 1390 نظرات (0)

تقدیم با عشق به تو  بهترینم

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشنده از اندوه خویش

همچو بارانی كه شوید جسم خاك
هستیم زآلودگی ها كرده پاك...

 بقیه در ادامه ی مطلب

مریم بازدید : 804 شنبه 25 تیر 1390 نظرات (0)

این تنها ماشین دنیاست كه بدن اون از یك نوع پارچه مخصوصی ساخت شده كه هم زد گلولست و هم زد خش شما با نگاه كردن به عكساهای كه در ادامه مطلب گذاشتم در حیرت میمانید.

مریم بازدید : 594 پنجشنبه 23 تیر 1390 نظرات (1)

7شگفتی منظومه ی شمسی

ما در عصر طلائی اکتشافات فضایی زندگی می‌کنیم، قرنی که می‌توان در آن به وجود اقیانوس‌هایی از یخ‌آب در کرات دور‌دست پی برد، مرزهای منظومه شمسی را پشت‌سر گذاشت و البته یگانگی با‌ارزش زمین را تحسین کرد....

 


 

مریم بازدید : 476 چهارشنبه 22 تیر 1390 نظرات (0)

 

 بیوگرافی كاجول بازیگر زیبای هندی

تاریخ تولد : 5 آگوست 1975

تنها چیزی که در باره او می توان گفت این است که ،کاجول برجسته ترین چهره زن سینمای روز هندوستان است. او همه آن چه که باید پرده را تسخیر کند دارد و در عین حال شاید هیچ چیز نداشته باشد او یک همسر ،یک مادر ،یک زن و یک هنرمند نمونه است ،نمونه ای که این روزها کمتر مثل او را می بینیم.......
 

 

 

مریم بازدید : 694 چهارشنبه 22 تیر 1390 نظرات (0)

کارینا کاپور

ارخ تولد :21 سپتامبر 1980
 
 محل تولد :مومبای ،ماهارشتا ،هند

دومین فرزند ،بابیتا و راند کاپور و خواهر جوانتر هنرپیشه مطرح بالیوود کاریشما کاپور و با وجود آنکه نوه راج کاپور بزرگ است اما هیچگاه زیر سایه نام این مرد قرار نگرفت ......

 

مریم بازدید : 691 چهارشنبه 22 تیر 1390 نظرات (0)

رانی موکرجی

تاریخ تولد :21 مارس 1978
 
 محل تولد :مومبای ،هند

اگر بنا باشد هر بازیگری را با نامی بشناسیم بی شک رانی موکرجی با صدای گرفته اش در هر جایی قابل شناسایی خواهد بود.دختر بامزه کریشنا و رام موکرجر که تقریبا تمام خاندانش جایی در این صنعت دارند.جوی موکرجی ،شوموکرجی ،کاجول،تانوجا،بیسواجیتا،موشمی ،جاترجی و ...گویی این ها از همان بدو تولد در هند در این عرصه بوده اند پس جای تعجبی نداشت اگر رانی او هم وارد عرصه رقابت بشود چرا نباید او را بازی می دادند؟ با چهره ای که یک دختر بنگالی را تداعی می کرد ،اما حرفه اش تا مدتها هیچ سکوی پرتابی .....

مریم بازدید : 618 یکشنبه 19 تیر 1390 نظرات (0)

ناخن سفیدرنگ، نشانه سالمندی و گذر زمان است و موج‌دار و برجسته شدن ناخن‌ها، از وجود بیماری?های کبد، ریوی و قلبی خبر می‌دهد. توصیه‌های زیر کمکتان می‌کند تا به راز ناخن‌ها پی ببرید.



ناخن رنگ ‌پریده: ناخن رنگ‌پریده، معمولا نشانه...

مریم بازدید : 556 جمعه 17 تیر 1390 نظرات (0)

شخصیت شناسی پاها

 ا کنون انسان‌ها اعتقاد داشتند حرکات خاص بدن و چگونگی نگاه کردن می‌تواند نشانه‌هایی از دروغ گفتن ، عصبی بودن ، خیانت کردن و مانند آن را فاش کند.

اما پروفسور جفری بیتی از دانشگاه منچستر در این باره گفت : بسیاری از مردم نمی‌دانند پاهای انسان‌ها می‌توانند پیام‌های رمزآلودی در مورد شخصیت ،تمایلات و افکار انسان‌ها از خود نشان دهند.

مریم بازدید : 481 جمعه 17 تیر 1390 نظرات (0)

روان‌شـنـاسـی دســت‌ها

 

این دست‌ها عضو عجیبی‌اند چرا كه زبانی دارند كه می‌توانند به شما بگویند طرف مقابلتان به شما چه می‌گوید یا حتی این جمله كه نمی‌گوید و پنهانش كرده چیست؟

انسان بال ندارد برای پرواز و جای دو بال خدا به او دستانی داده كه گاه می‌تواند در نم‌نم باران، رقص‌باد، جنگ با آب در دریای پرتلاطم به پروازشان دربیاورد. انسان بال ندارد و جای آن دستانی دارد برای نوازش دست دیگری، هر چند آن دست‌ها دست تنهای خودش باشد...

• دست‌های مشت، دست‌های باز:
دست‌هایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشت‌های نیمه‌باز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشا‌ن‌دهنده ماده‌گرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دست‌ها در هم باشند نشان‌دهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشان‌دهنده استرس و اضطراب است.

مریم بازدید : 599 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

عاشقانه ها

متن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنید 

متن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنید

روی قبرم بنویسید مسافر بوده ست

بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده ست

بنویسید زمین کوچه ی سرگردانی ست

و در این معبر پر حادثه عابر بوده ست

********************

گفتی که مرا دوست نداری گله‌ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله‌ای نیست

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن

گفتی که نه، باید بروم حوصله‌ای نیست

پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف

تو رفتی و دیگر اثر از چلچله‌ای نیست

گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت

جز عشق تو در خاطر من مشغله‌ای نیست

رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مساله‌ای نیست

********************

توکوچ کردی و با یادها رفتی

نسیم بودی و همراه بادها رفتی

میان وسعت هنگامه سپیده سرخ

طلوع کردی و بامداد رفتی

به ارتفاع بلندی که تا خدا می رفت

********************

عروج کردی و تا امتدادها رفتی

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . .‏

گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟

نه بسته‏ام به کس دل ، نه بسته دل به من کس . . .‏

چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من‏. . .

زمن هر آن که او دور ، چو دل به سینه نزدیک !!!

به من هر آن که نزدیک ، از او جدا ، جدا ، من . . .

نه چشم دل به سویى ، نه باده در سبویى !‏

که تر کنم گلویى به یاد آشنا ، من . . .‏

ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى . . !

دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من . . .

خدای من همه اشکم نظر به چشم ترم کن

شکسته خاطر دهرم از این شکسته ترم کن

دل فسرده ی بی عشق را به سینه نخواهم

مرا در آتش شوقی بسوز و شعله ورم کن

********************

دیدی دلم شکست

دیدی که این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر ان

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست؟

********************

دلم تنگ است

بسان قایقی گم گشته در دریا

پر از ترس است

نمیدانم کجا بودم کجا هستم

مقصد نامعلوم است

در این آشفته بازار

به دیدار تو مشتاقم

……………

پر تشویشمو حال خود نمیفهم

دلم تنگ است

برای آن نگاه شوخ و شیطانت

برای آن حس غریب چشمانت

نمیدانم اگر اینگونه دلتنگم

دل تو پس چرا اینسان آرام است

!!!!!!!!!!

********************

می دونم دلت گرفته

من برات سنگ صبورم

چی شده تنها نشستی

مثل تو از همه دورم

واسه من زندگی سرده

نکنه توهم غریبی

کاش می شد اشکاتو پاک کرد

بمیرم توهم بریدی

چه تبسم قشنگی

وقتی به غم ها بخندی

آخه ارزشی نداره

دل به این دنیا ببیندی

نازنین دنیا همینه

اون که خوب بود بدترینه

نکنه تنها گذاشتت

آخر عشقها همینه

می دونی چقدر عزیزه

قطره سپید شبنم

مثل اون اشکای نازت

رو تن گلهای مریم

********************

کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …

اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود

دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …

سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!

دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،

بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …

بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …

بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،

اما هیچ کسی نمی فهمد …

********************

در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه

به جز اندوه و تنهایی کسی با من نمی جوشه

کسی حالم نمی پرسه کسی دردم نمی دونه

نه هم درد و هم آوایی با من یک دل نمی خونه

از این سرگشتگی بیزارم و بیزار

ولی راه فراری نیست از این دیوار

برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود

برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود

در این سرداب ظلمت نور راهی بود

در این اندوه غربت سرپناهی بود

شب پر درد و من از غصّه ها دلسرد

کجا پیدا کنم دلسوخته ای هم درد

اسیر صد بیابان وَهم و اندوهم

مرا پا در دل و سنگین تر از کوهم

********************

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست…؟

چه بگویم با تو؟ دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه بگویم با تو؟

که سحرگه دل من

باز از دست تو ای رفته ز دست

سخت در سینه به تنگ آمده بود

********************

این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه

درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه

این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه

گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه

این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه

مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه

این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه

آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه

این روا آسمونمون پر از شکسته بالیه

جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه

مریم بازدید : 456 چهارشنبه 15 تیر 1390 نظرات (0)

عاشقانه ها

متن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنید 

متن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنیدمتن زیبا ساز محشر- عاشقانه ترین و زیباترین متن ها را به وبلاگ و یا ایمیل های خود اضافه کنید

روی قبرم بنویسید مسافر بوده ست

بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده ست

بنویسید زمین کوچه ی سرگردانی ست

و در این معبر پر حادثه عابر بوده ست

********************

گفتی که مرا دوست نداری گله‌ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله‌ای نیست

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن

گفتی که نه، باید بروم حوصله‌ای نیست

پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف

تو رفتی و دیگر اثر از چلچله‌ای نیست

گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت

جز عشق تو در خاطر من مشغله‌ای نیست

رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مساله‌ای نیست

********************

توکوچ کردی و با یادها رفتی

نسیم بودی و همراه بادها رفتی

میان وسعت هنگامه سپیده سرخ

طلوع کردی و بامداد رفتی

به ارتفاع بلندی که تا خدا می رفت

********************

عروج کردی و تا امتدادها رفتی

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . .‏

گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟

نه بسته‏ام به کس دل ، نه بسته دل به من کس . . .‏

چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من‏. . .

زمن هر آن که او دور ، چو دل به سینه نزدیک !!!

به من هر آن که نزدیک ، از او جدا ، جدا ، من . . .

نه چشم دل به سویى ، نه باده در سبویى !‏

که تر کنم گلویى به یاد آشنا ، من . . .‏

ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى . . !

دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من . . .

خدای من همه اشکم نظر به چشم ترم کن

شکسته خاطر دهرم از این شکسته ترم کن

دل فسرده ی بی عشق را به سینه نخواهم

مرا در آتش شوقی بسوز و شعله ورم کن

********************

دیدی دلم شکست

دیدی که این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر ان

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست؟

********************

دلم تنگ است

بسان قایقی گم گشته در دریا

پر از ترس است

نمیدانم کجا بودم کجا هستم

مقصد نامعلوم است

در این آشفته بازار

به دیدار تو مشتاقم

……………

پر تشویشمو حال خود نمیفهم

دلم تنگ است

برای آن نگاه شوخ و شیطانت

برای آن حس غریب چشمانت

نمیدانم اگر اینگونه دلتنگم

دل تو پس چرا اینسان آرام است

!!!!!!!!!!

********************

می دونم دلت گرفته

من برات سنگ صبورم

چی شده تنها نشستی

مثل تو از همه دورم

واسه من زندگی سرده

نکنه توهم غریبی

کاش می شد اشکاتو پاک کرد

بمیرم توهم بریدی

چه تبسم قشنگی

وقتی به غم ها بخندی

آخه ارزشی نداره

دل به این دنیا ببیندی

نازنین دنیا همینه

اون که خوب بود بدترینه

نکنه تنها گذاشتت

آخر عشقها همینه

می دونی چقدر عزیزه

قطره سپید شبنم

مثل اون اشکای نازت

رو تن گلهای مریم

********************

کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …

اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود

دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …

سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!

دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،

بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …

بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …

بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،

اما هیچ کسی نمی فهمد …

********************

در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه

به جز اندوه و تنهایی کسی با من نمی جوشه

کسی حالم نمی پرسه کسی دردم نمی دونه

نه هم درد و هم آوایی با من یک دل نمی خونه

از این سرگشتگی بیزارم و بیزار

ولی راه فراری نیست از این دیوار

برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود

برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود

در این سرداب ظلمت نور راهی بود

در این اندوه غربت سرپناهی بود

شب پر درد و من از غصّه ها دلسرد

کجا پیدا کنم دلسوخته ای هم درد

اسیر صد بیابان وَهم و اندوهم

مرا پا در دل و سنگین تر از کوهم

********************

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست…؟

چه بگویم با تو؟ دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه بگویم با تو؟

که سحرگه دل من

باز از دست تو ای رفته ز دست

سخت در سینه به تنگ آمده بود

********************

این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه

درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه

این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه

گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه

این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه

مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه

این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه

آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه

این روا آسمونمون پر از شکسته بالیه

جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه

مریم بازدید : 698 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

نام: سلمان خان

لقب: سالو

نام پدر: سلیم خان (نویسنده معروف فیلمی همچون شعله)

برادران: آربازخان و سهیل خان(آرباز بزرگتر از سلمان و بازیگر، سهیل كوچكتر از سلمان و بازیگر، كارگردان و تهیه كننده است)

مادر تنی: سِلما خان

مادر ناتنی: هلن خان (بازیگر)

خواهر تنی: الویرا

خواهر ناتنی: آرپیتا

همسر خواهرش(الویرا): آتول آگنی هوتری(كارگردان)

همسر برادراش: مالایکا آرورا (همسر آرباز) و سیما ساچدیو(همسر سهیل) كه هر دو مدل هستند

       ***

متولد: 27 دسامبر 1965

قد: 175 سانتی متر

رنگ چشم: قهوه ای روشن

رنگ مو: مشكی

دین: اسلام

ملیت: هندی

ستاره: برج جدی

اولین سال شروع به كار:1988

اولین فیلم: بیوی هوتو آیسی

اولین فیلم موفق: پتركی پول

        ***

ابزارمورد علاقه:  تئاتر خانگی و دوربین

ماشین مورد علاقه:  مرسدس

نوشیدنی مورد علاقه:  چای سرد

غذای مورد علاقه: مرغ سوخاری

مکان مورد علاقه برای تعطیلات:  فقط لندن

China gardenرستوران مورد علاقه: 

از او پرسیدند دوست دارید مالک چه چیزی باشید؟  تجهیزات بادی بیلدینگ

آهنگ مورد علاقه: به همه نوع موسیقی گوش می دهم

رنگ مورد علاقه: رنگ به خصوصی در نظرم نیست

عطر مورد علاقه: obsession

بازیگر مرد مورد علاقه:عاشق همه نقش هایی هستم كه گورودات ایفا كرده

بازیگر زن مورد علاقه: مینا كماری و هلن خان

بیوگرافی سلمان خان

تاریخ تولد :27 دسامبر 1965

شاید عده کمی بدانند که این بازیگر پر قدرت با آن چهره جدی که همه او را با ساخته سوراج بارجایتا با عنوان مین پیارکیا شناخته اند نخستین بار در واقع در فیلم بیوی هوتا آیسی ساخته جی کی بهاری به سینما قدم گذاشت.
 
 نقش مقابل او را رکا ایفا می کرد که او را از یک بچه لوس و گندیده به یک شخصیت اجتماعی با رفتاری قابل توجه پیدا می کند. سلمان خان که دوستانش او را سالو صدا می کردند پس از دوخان مطرح دیگر هند یعنی شاهرخ خان و امیر خان به یک خان محبوب دیگر بدل شد. پسر سلیم خان بزرگ که همراه با جاوید اختر یک تیم نویسندگی موفق را به براه انداختند همراه دو خواهر و برادر دیگر بزرگ شد این بازیگر در این سالها شانه به شانه شایعات در حرکت بود ماجرای جدایی غیر منظره اش از آیشوریا رای پس از دو سال نامزدی به یک حادثه بی پایان بدل شد تا جایی که او حاضر نیست حتی در یک فیلم دیگر با این ستاره زن همبازی شود و دلیلش را تنها برخی از مسایل شخصی عنوان نمود.
 
 از سویی خبر درگیری اش با ویویک اوبری به خاطر همین مسیله و اینکه در یک شب 41 بار او را به صورت تلفنی تهدید به مرگ می کند به بمب خبری مجلات تبدیل می شود.سلمان خان بارها به خاطر حمل اسلحه ،درگیری و تصادف از سوی پلیس دستگیر شده تا جایی که بار آخر یعنی در اکتبر 2002 نزدیک بود به خاطر یک تصادف منجر به فوت و ده سال زندان محکوم شود. او که در سال 2001 به عنوان هفتمین چهره محبوب جهان از سوی مجله پیپل معرفی شده علی رغم همه شایعات توانسته به سوپر استار سینمای هند باشد و شاید این به خاطر مسایل اجتماعی باشد که درگیرش است خصوصا دیدارهای همیشگی اش از کودکان در بیمارستانها و فعالیت های خیریه اش. سلمان خان چندین سال می کوشد تا اینکه در مین پیارکیا دیده می شود فیلمی با داستان کلیشه ای درباره پسر ثروتمندی که عاشق دختر فقیری می شود ،فیلم علی رغم همه کلیشه هایش برای تماشاگران جذاب می نماید و سلمان به یک ستاره آینده دار بدل می گردد.


مریم بازدید : 528 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

 جوک 

                           تووووووووووووووووووپ

                                                               توووووووووووووووووووووووپ

هر کاری می کردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته

فقط هی داد میزده من کاری نکردم بابا ، فقط سیفونو کشیدم !

8888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

غضنفر بی هوا میره تو اتاق خفه می شه !!!

88888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

محکوم به اعدام : آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم…

دادستان : اشکال نداره ، پسرت کجاست ؟

محکوم : من هنوز ازدواج نکرده ام !

8888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

از ترکه می پرسن : شهر شما چند ماه از سال سرده ؟

میگه : چهارده ماه !

میگن : چطوریه ، سال كه دوازده ما بیشتر نیست !؟

میگه : آخه تا دو ماه بعد از عیدم اینجا سرده !!!

888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

پدر غضنفر رو می برن اتاق عمل

غضنفر پشت در اتاق عمل ایستاده بود

خانم پرستار صدا می زنه : همراه مریض … همراه مریض !

غضنفر میگه : …. 093535 !!!

8888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

به غضنفر میگن اگه آب نبود چی می شد ؟

میگه شنا یاد نمی گرفتیم در نتیجه همه خفه می شدیم

888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

به غضنفر میگن : یه میوه خوشمزه ، آبدار و شیرین نام ببر ؟

میگه : خیار!

بهش میگن : خیار كجاش آبدار و شیرینه ؟

غضنفر میگه : با چایی شیرین بخور ، نظرت عوض میشه

888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

غضنفر کنکور داشته میره سر جلسه

سوالها رو که پخش می كنند

اول یک پنج دقیقه‌ای مبهوت به سؤالا خیره میشه !

بعد یک بیست پنج تومنی از جیبش درمیاره

شروع می كنه تند تند شیر یا خط كردن و پاسخ برگه رو پر كردن…

بعد 40-50 دقیقه مراقب می بینه غضنفر خیس عرق شده !
هی داره یک سكه رو میندازه بالا …

میره جلو می پرسه : داری چیكار میكنی ؟

میگه : همه سوالا رو جواب دادم ، دارم جوابامو چک میكنم !!!

88888888888888888888888888888888888888888888888888888888888888

غضنفر خوابیده بوده ، میان بیدارش کنن

می بینن پین کد (Pin Code) می خواد !!

مریم بازدید : 666 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

                                                                      عشق

یا

                             هوس

– عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.

4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).
اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.

5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود

6 – چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه، در رقص آمد و چالاک شد

7 – عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.

8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید

مریم بازدید : 451 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

بگویید چه بیستنی دوست دارید تا بگویم شخصیت شما چیست؟

این تست کاملا معتبر میباشد.

 

بستنی کاکائویی

اگر بستنی مورد علاقه شما بستنی کاکائویی است ، میتوان گفت که سرزنده و خلاق هستید . شما به ندرت سعی می کنید هیجان و اشتیاق تان را پنهان کنید شخصیت شما برای دیگران جالب است و در مهمانی ها وجود شما فضا را شاد می کند . کارهای یکنواخت شما را کسل می کند و از اینکه همیشه در مرکز توجه دیگران باشید لذت می برید .

بستنی گردویی

دوستاران بستنی گردویی منظم و محتاط هستند . این کمال گران خیلی به جزئیات اهمیت می دهند و هیچ وقت از قوانین تخطی نمی کنند . وظیفه شناسی ، اخلاق گرایی و محافظه کاری از ویژگی های بارز آنهاست . آن ها از رقابت با دیگران بخصوص در ورزش لذت می برند و دوستدارند همیشه رئیس باشند .

بستنی پسته ای

دوستداران بستنی پسته ای شنوندگان خوبی هستند . صبر و تحمل زیادی دارند و مشکلات را با شکیبایی پشت سر می گذارند ، کمتر خشمگین می شوند و افرادی هستند بسیار احساساتی . در درک مشکلات و موقعیت های دیگران به خوبی عمل می کنند و به همین جهت روابط خوبی با اطرافیانشان دارند .

بستنی وانیلی

اگر شما بستنی وانیلی دوست دارید ، به احتمال زیاد آدمی هستید تنوع طلب ، شما اغلب اوقات بر اساس انگیزه‌های آنی‌تان عمل می کنید و از ریسک کردن نمی ترسید . از آنجا که توقعات زیادی از خودتان دارید ، اهداف بلندی هم برای خودتان تعریف می کنید . روابط نزدیک خانوادگی برای شما لذت بخش است .

بستنی قهوه

اما اگر بستنی با طعم قهوه را دوست دارید باید بگویم که شما حافظه خوبی دارید . تقریباً هیچ وقت اسم ها و وقایع گذشته را فراموش نمی کنید . زیاد به گذشته فکر می کنید و از مرور کردن خاطراتتان لذت میبرید . تا حد ی درون گرا هستید و احساساتتان را به راحتی بروز نمی دهید .

بستنی توت فرنگی

اما آن دسته از دوستانی که به بستنی توت فرنگی علاقه خاصی دارند ، خجالتی هستند و احساسات بسیار قوی دارند و به علاوه افرادی هستند دقیق ، مشکوک و خود رای . دوستداران بستنی توت فرنگی کاملاً درون گرا هستند و معمولاً خودشان را به خاطر ضعف ها و اشتباهاتشان سرزنش می کنند .

بستنی موزی

اما اگر طعم بستنی موزی را به بقیه طعمها ترجیح می دهید ، فردی هستید آسانگیر که به راحتی خودتان را با شرایط جدی تطبیق می دهید . دست و دلبازی ، صداقت و همدلی شما زبانزد خاص و عام است .

 

=

روانشناسی بستنی و رابطه آن با شخصیت افراد

 

مریم بازدید : 425 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه‌ی طراحی مایکروسافت رو توی ذهنم پی ریزی می‌کردم، در فرودگاهی در نیویورک قبل از پرواز، چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسربچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من رو دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.
گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت، گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی. هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم.
به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که میگم خدایا این بر مبنای چه احساسی اینا رو میگه.
زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم.
گروهی تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت رو پیدا کنید. یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.
ازش پرسیدم من رو میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.
سالها پیش زمانی که تو پسربچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم.
گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود.
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی رو جبران کنم.
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم.
(خود بیل گیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای.
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم.
من به 50 کشور آفریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم.
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی.
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه.
بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله سیاه پوست.
مریم بازدید : 557 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.


می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم

و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.



می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است،

چون می توانم آن را بخورم!



می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم

و با دوستانم بستنی بخورم .



می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم

و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.



می خواهم به گذشته برگردم،

وقتی همه چیز ساده بود،

وقتی داشتم رنگها را،

جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را

یاد می گرفتم،

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم

و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .



می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست

و همه راستگو و خوب هستند.



می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است

و می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم .



می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،

نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،

خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ...



می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

به یک کلمه محبت آمیز،

به عدالت،

به صلح،

به فرشتگان،

به باران،

و به . . .



این دسته چک من، کلید ماشین،

کارت اعتباری و بقیه مدارک،

...مال شما...



من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 490
  • کل نظرات : 176
  • افراد آنلاین : 46
  • تعداد اعضا : 1039
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 52
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 67
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 2,864
  • بازدید ماه : 2,864
  • بازدید سال : 101,594
  • بازدید کلی : 1,279,849