loading...
از همه جا از همه رنگ
آخرین ارسال های انجمن
مریم بازدید : 470 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
مهندسی و ساخت‌وساز هانوا شرکت عمرانی کره جنوبی اعلام کرد توانسته از کمیسیون سرمایه‌گذاری دولت عراق دستور ساخت یک شهر جدید در نزدیکی بغداد را بگیرد.

خبرگزاری آلمان از سئول گزارش داد، این پروژه به ارزش 7.25 میلیارد دلار شامل احداث حدود 100 هزار واحد آپارتمانی برای کارمندان دولت و همه زیرساخت‌های لازم خواهد بود.

این شهر جدید در 25 کیلومتری شرق بغداد واقع خواهد شد. به گفته سخنگوی هانوا (Hanwha Engineerung & Construction)، قرارداد رسمی پروژه در ماه اوت امضا می‌شود و طبق زمانبندی قرار است کار در ماه اکتبر آغاز و ظرف حدود هفت سال تکمیل شود. هانوا اعلام کرد این بزرگ‌ترین قرارداد خارجی است که یک شرکت کره جنوبی[1] توانسته به دست آورد.





 (hamshahrionline.ir)
مریم بازدید : 363 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
مهندسی و ساخت‌وساز هانوا شرکت عمرانی کره جنوبی اعلام کرد توانسته از کمیسیون سرمایه‌گذاری دولت عراق دستور ساخت یک شهر جدید در نزدیکی بغداد را بگیرد.

خبرگزاری آلمان از سئول گزارش داد، این پروژه به ارزش 7.25 میلیارد دلار شامل احداث حدود 100 هزار واحد آپارتمانی برای کارمندان دولت و همه زیرساخت‌های لازم خواهد بود.

این شهر جدید در 25 کیلومتری شرق بغداد واقع خواهد شد. به گفته سخنگوی هانوا (Hanwha Engineerung & Construction)، قرارداد رسمی پروژه در ماه اوت امضا می‌شود و طبق زمانبندی قرار است کار در ماه اکتبر آغاز و ظرف حدود هفت سال تکمیل شود. هانوا اعلام کرد این بزرگ‌ترین قرارداد خارجی است که یک شرکت کره جنوبی[1] توانسته به دست آورد.





 (hamshahrionline.ir)
مریم بازدید : 515 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت زیر در مورد انواع پرنده و معرفی كامل و نحوه نگه داریشونه و همین طور دوره های اموزشی هم داره

http://www.iranbirds.com/
مریم بازدید : 373 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت زیر در مورد انواع پرنده و معرفی كامل و نحوه نگه داریشونه و همین طور دوره های اموزشی هم داره

http://www.iranbirds.com/
مریم بازدید : 397 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


مجله سی نت: بهنام تشكر كه در سریال "ساختمان پزشكان" نقش "نیما افشار" كارشناس روانشناسی را ایفا می‌كند، درباره‌ی حساسیت‌هایی كه از سوی برخی روانشناسان در خصوص این سریال به وجود آمده است، گفت: اگر روانشناس‌ها هم بخواهند اعتراض كنند، از شغل‌های دیگر نمی‌توان هیچ انتظار و توقع دیگری داشت و باید دیگر كار نكنیم.


این بازیگر تئاتر و تلویزیون خاطرنشان كرد: وقتی می‌گوییم فرهنگ ما خیلی خوب است، همه با هم دوست هستیم و همه چیز عالی است، چرا روحیه‌ی انتقادپذیری نداشته باشیم. امیدوارم روانشناس‌ها با سعه‌ی صدری كه دارند از این كار ایراد نگیرند و ناراحت نشوند. اسم این افراد، روانشناس است و از آنها توقع دیگری می‌رود و نمی‌توان آنها را با شغل‌های دیگر مقایسه كرد.

وی افزود: متاسفانه مقوله روانشناسی آن طور كه باید و شاید در جامعه ما جا نیفتاده است. اما روانشناس‌ها به خاطر روانشناس بودنشان باید با سعه‌ی صدر بیشتری به این سریال نگاه كنند. از آن‌ها انتظار می‌رود كه این طور نگاه كنند چون روانشناس هستند. بعید می‌دانم این سریال باعث شود كه به این قشر بربخورد؛ آنها این قدر آماده و مسلح هستند كه طرح این مسائل آنها را ناراحت نكند.

بهنام تشكر خاطرنشان كرد: در فیلم‌ها و سریال‌های آمریكایی و اروپایی حتی با پلیس، شوخی‌هایی بسیاری می‌شود. حتی خودشان می‌گویند با ما شوخی كنید. در این كشورها با سیاستمداران هم به صورت مستقیم شوخی می‌شود. اینها شوخی است، ما كه نمی‌توانیم با هم شوخی نكنیم. باید ظرفیت‌هایمان را بالا ببریم و طوری نشود كه یك شوخی كه صرفا شوخی است، به ما بر بخورد. متاسفانه همه‌ی ما دچار سوء تفاهم هستیم و روانشناسان حتی بیش از صدا و سیما می‌توانند این سوء‌تفاهم‌ها را رفع كنند؛ اما این مساله، مستلزم این است كه شغل خود را در بین مردم جا بیندازند.

وی در ادامه با تایید این كه اولین كار طنز روتین شبانه‌اش را تجربه می‌كند، ادامه داد: این برای من مثل یك ماراتون بازیگری است كه خیلی سخت است؛ وقتی وارد این مسؤولیت می‌شوی باید ادامه دهی و راه دیگری نداری. به نظر من یك كلاس بازیگری جدید است كه فقط می‌توان در كارهای نود شبی تجربه كرد، البته نه در هر كار 90 شبی.

بهنام تشكر درباره‌ی "ساختمان پزشكان" خاطرنشان كرد: ما در این كار نباید به سمت لودگی می‌رفتیم. در این كار به هیچ وجه نمی‌توان دید كه كار به سمت لودگی رفته باشد. بازی در این كارها‌ نوعی ماراتون است.

بازیگر نقش نیما در "ساختمان پزشكان" در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به این كه خیلی از مواقع "طنز" بازی نكرده است، گفت: ممكن است این حرف تكراری باشد ولی من در خیلی از موقعیت‌های طنز، بازی نكردم بلكه به اندازه كافی در خود نوشته طنز وجود داشت و لازم نیست ما چیزی به آن اضافه كنیم و مردم را به زور بخندانیم.

وی افزود: موقعیت طنز است اما جنس بازی كه من گرفتم خیلی كمدی نیست؛ ارتباط بین آدم‌ها كمدی است منتهی این دلیل نمی‌شود كه همه‌ی آدم‌ها بخواهند كمدی باشند. این مساله برای خود من هم عجیب بود كه آیا می‌توانم با چهره جدی‌ام طنز بازی كنم؟ و این كه آیا جواب می‌دهد یا نه؛ من در 20 تئاتری كه كار كرده‌ام، 19 نقش كاملا جدی و تنها یك نقش طنز بازی كرده‌ام.

بهنام تشكر كه بازیگری را از تئاتر آغاز كرده در پاسخ به این پرسش كه آیا حاضر است بازی در سریال‌های روتین را بار دیگر تجربه كند؟ گفت: این مساله بستگی به این دارد كه آیا تیم تولید، كارگردانی و نویسندگی همین باشد كه الان هست یا نه؛ بخش دیگری از این مساله نیز به خود من برمی‌گردد كه آیا دوباره بخواهم در یك سریال نود شبی كه طنز در آن غالب است بازی كنم یا مایل باشم كارهای جدی انجام دهم. با این وجود من هیچ گاه تئاتر را رها نخواهم كرد.
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مریم بازدید : 407 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


مجله سی نت: بهنام تشكر كه در سریال "ساختمان پزشكان" نقش "نیما افشار" كارشناس روانشناسی را ایفا می‌كند، درباره‌ی حساسیت‌هایی كه از سوی برخی روانشناسان در خصوص این سریال به وجود آمده است، گفت: اگر روانشناس‌ها هم بخواهند اعتراض كنند، از شغل‌های دیگر نمی‌توان هیچ انتظار و توقع دیگری داشت و باید دیگر كار نكنیم.


این بازیگر تئاتر و تلویزیون خاطرنشان كرد: وقتی می‌گوییم فرهنگ ما خیلی خوب است، همه با هم دوست هستیم و همه چیز عالی است، چرا روحیه‌ی انتقادپذیری نداشته باشیم. امیدوارم روانشناس‌ها با سعه‌ی صدری كه دارند از این كار ایراد نگیرند و ناراحت نشوند. اسم این افراد، روانشناس است و از آنها توقع دیگری می‌رود و نمی‌توان آنها را با شغل‌های دیگر مقایسه كرد.

وی افزود: متاسفانه مقوله روانشناسی آن طور كه باید و شاید در جامعه ما جا نیفتاده است. اما روانشناس‌ها به خاطر روانشناس بودنشان باید با سعه‌ی صدر بیشتری به این سریال نگاه كنند. از آن‌ها انتظار می‌رود كه این طور نگاه كنند چون روانشناس هستند. بعید می‌دانم این سریال باعث شود كه به این قشر بربخورد؛ آنها این قدر آماده و مسلح هستند كه طرح این مسائل آنها را ناراحت نكند.

بهنام تشكر خاطرنشان كرد: در فیلم‌ها و سریال‌های آمریكایی و اروپایی حتی با پلیس، شوخی‌هایی بسیاری می‌شود. حتی خودشان می‌گویند با ما شوخی كنید. در این كشورها با سیاستمداران هم به صورت مستقیم شوخی می‌شود. اینها شوخی است، ما كه نمی‌توانیم با هم شوخی نكنیم. باید ظرفیت‌هایمان را بالا ببریم و طوری نشود كه یك شوخی كه صرفا شوخی است، به ما بر بخورد. متاسفانه همه‌ی ما دچار سوء تفاهم هستیم و روانشناسان حتی بیش از صدا و سیما می‌توانند این سوء‌تفاهم‌ها را رفع كنند؛ اما این مساله، مستلزم این است كه شغل خود را در بین مردم جا بیندازند.

وی در ادامه با تایید این كه اولین كار طنز روتین شبانه‌اش را تجربه می‌كند، ادامه داد: این برای من مثل یك ماراتون بازیگری است كه خیلی سخت است؛ وقتی وارد این مسؤولیت می‌شوی باید ادامه دهی و راه دیگری نداری. به نظر من یك كلاس بازیگری جدید است كه فقط می‌توان در كارهای نود شبی تجربه كرد، البته نه در هر كار 90 شبی.

بهنام تشكر درباره‌ی "ساختمان پزشكان" خاطرنشان كرد: ما در این كار نباید به سمت لودگی می‌رفتیم. در این كار به هیچ وجه نمی‌توان دید كه كار به سمت لودگی رفته باشد. بازی در این كارها‌ نوعی ماراتون است.

بازیگر نقش نیما در "ساختمان پزشكان" در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به این كه خیلی از مواقع "طنز" بازی نكرده است، گفت: ممكن است این حرف تكراری باشد ولی من در خیلی از موقعیت‌های طنز، بازی نكردم بلكه به اندازه كافی در خود نوشته طنز وجود داشت و لازم نیست ما چیزی به آن اضافه كنیم و مردم را به زور بخندانیم.

وی افزود: موقعیت طنز است اما جنس بازی كه من گرفتم خیلی كمدی نیست؛ ارتباط بین آدم‌ها كمدی است منتهی این دلیل نمی‌شود كه همه‌ی آدم‌ها بخواهند كمدی باشند. این مساله برای خود من هم عجیب بود كه آیا می‌توانم با چهره جدی‌ام طنز بازی كنم؟ و این كه آیا جواب می‌دهد یا نه؛ من در 20 تئاتری كه كار كرده‌ام، 19 نقش كاملا جدی و تنها یك نقش طنز بازی كرده‌ام.

بهنام تشكر كه بازیگری را از تئاتر آغاز كرده در پاسخ به این پرسش كه آیا حاضر است بازی در سریال‌های روتین را بار دیگر تجربه كند؟ گفت: این مساله بستگی به این دارد كه آیا تیم تولید، كارگردانی و نویسندگی همین باشد كه الان هست یا نه؛ بخش دیگری از این مساله نیز به خود من برمی‌گردد كه آیا دوباره بخواهم در یك سریال نود شبی كه طنز در آن غالب است بازی كنم یا مایل باشم كارهای جدی انجام دهم. با این وجود من هیچ گاه تئاتر را رها نخواهم كرد.
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مریم بازدید : 409 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مجله سی نت: تهیه‌كننده فیلم سینمایی "انتهای خیابان هشتم" از صدور پروانه نمایش این فیلم خبر داد و گفت:تلاش ما این است فیلم را عید فطر اكران كنیم.

سیدجمال ساداتیان تهیه‌كننده فیلم در خصوص فیلم سینمایی "انتهای خیابان هشتم" گفت: مشكلات فیلم حل و پروانه نمایش «انتهای خیابان هشتم» صادر شده است.

وی افزود: شب گذشته فیلم برای دانشجویان پزشكی دانشگاه شیراز هماره با جلسه نقد و بررسی نمایش داده شد كه استقبال خوب آن‌ها را در پی داشت. باید سلایق مختلف فیلم را ببینند و درباره آن نظر بدهند ولی دركل در محافل دانشجویی استقبال خوبی از فیلم شده است.

ساداتیان درباره اكران فیلم گفت: سعی داریم فیلم را عید فطر اكران كنیم.

حامد بهداد، ترانه علیدوستی، صابر ابر، محمدرضا غفاری، مهدی ماهانی، بیتا بیگی، خسرو شهراز، احسان عیوض‌نژاد، اولدوز منصور، رضا دهقانی‌سامانی، محمد همایون‌‌پور، الهه حصاری در «انتهای خیابان هشتم» به ایفای نقش پرداخته‌اند.

در خلاصه داستان این فیلم كه در ژانر اجتماعی ساخته ‌شده، آمده است: نیلوفر و خانواده‌اش باید ظرف3 روز مبلغ سنگینی را جور كنند، اما هرچه زمان می‌گذرد، نیلوفر متوجه می‌شود كه سرنوشت دیگری پیش روی اوست. در این بین اتفاقاتی می‌افتد و ...

عوامل سازنده «انتهای خیابان هشتم» عبارتند از: كارگردان: علیرضا امینی، تهیه‌كننده: سید جمال ساداتیان، طرح: علیرضا امینی، فیلمنامه: علیرضا امینی، محمد باغبانی، دستیار اول كارگردان و برنامه‌ریز: علی تیموری، دستیار دوم كارگردان: علیرضا لنگرودی، منشی صحنه: آناهید روستا، طراح صحنه و لباس: منصوره یزدان‌جو، طراح گریم: ایمان امیدواری، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، صدابردار: محمود خرسند، مدیر تولید: مجتبی متولی، تدوین: مهدی حسینی‌وند، صداگذار: حسین ابوالصدق، آهنگساز: علی كهن دیری و عكاس: سید جواد سیدی.
بر اساس این گزارش، فیلم سینمایی «انتهای خیابان هشتم» به كارگردانی علیرضا امینی پس از پر كردن فرم حضور در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نتوانست به هیچ كدام از بخش‌های جشنواره راه پیدا كند. در زمان برگزاری جشنواره، صحبت‌هایی درخصوص توقیف این فیلم به گوش می‌رسید كه هیچ‌گاه تایید یا تكذیب نشد.
در زمان اكران نوروزی هم شایعه‌هایی در زمینه اكران این فیلم در ایام نوروز پخش شد كه سازندگان فیلم برای اكران نوروزی، آنونس «انتهای خیابان هشتم» را نیز آماده كردند.

هفت دقیقه تا پاییز، استشهادی برای خدا، فقط چشم‌هاتو ببند، زمان می‌ایستد، دانه‌های ریز برف، كنار رودخانه و نامه‌های باد از جمله فیلم‌های علیرضا امینی در مقام كارگردانی است.





................................................

منبع: فارس
 
مریم بازدید : 600 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مجله سی نت: تهیه‌كننده فیلم سینمایی "انتهای خیابان هشتم" از صدور پروانه نمایش این فیلم خبر داد و گفت:تلاش ما این است فیلم را عید فطر اكران كنیم.

سیدجمال ساداتیان تهیه‌كننده فیلم در خصوص فیلم سینمایی "انتهای خیابان هشتم" گفت: مشكلات فیلم حل و پروانه نمایش «انتهای خیابان هشتم» صادر شده است.

وی افزود: شب گذشته فیلم برای دانشجویان پزشكی دانشگاه شیراز هماره با جلسه نقد و بررسی نمایش داده شد كه استقبال خوب آن‌ها را در پی داشت. باید سلایق مختلف فیلم را ببینند و درباره آن نظر بدهند ولی دركل در محافل دانشجویی استقبال خوبی از فیلم شده است.

ساداتیان درباره اكران فیلم گفت: سعی داریم فیلم را عید فطر اكران كنیم.

حامد بهداد، ترانه علیدوستی، صابر ابر، محمدرضا غفاری، مهدی ماهانی، بیتا بیگی، خسرو شهراز، احسان عیوض‌نژاد، اولدوز منصور، رضا دهقانی‌سامانی، محمد همایون‌‌پور، الهه حصاری در «انتهای خیابان هشتم» به ایفای نقش پرداخته‌اند.

در خلاصه داستان این فیلم كه در ژانر اجتماعی ساخته ‌شده، آمده است: نیلوفر و خانواده‌اش باید ظرف3 روز مبلغ سنگینی را جور كنند، اما هرچه زمان می‌گذرد، نیلوفر متوجه می‌شود كه سرنوشت دیگری پیش روی اوست. در این بین اتفاقاتی می‌افتد و ...

عوامل سازنده «انتهای خیابان هشتم» عبارتند از: كارگردان: علیرضا امینی، تهیه‌كننده: سید جمال ساداتیان، طرح: علیرضا امینی، فیلمنامه: علیرضا امینی، محمد باغبانی، دستیار اول كارگردان و برنامه‌ریز: علی تیموری، دستیار دوم كارگردان: علیرضا لنگرودی، منشی صحنه: آناهید روستا، طراح صحنه و لباس: منصوره یزدان‌جو، طراح گریم: ایمان امیدواری، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، صدابردار: محمود خرسند، مدیر تولید: مجتبی متولی، تدوین: مهدی حسینی‌وند، صداگذار: حسین ابوالصدق، آهنگساز: علی كهن دیری و عكاس: سید جواد سیدی.
بر اساس این گزارش، فیلم سینمایی «انتهای خیابان هشتم» به كارگردانی علیرضا امینی پس از پر كردن فرم حضور در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نتوانست به هیچ كدام از بخش‌های جشنواره راه پیدا كند. در زمان برگزاری جشنواره، صحبت‌هایی درخصوص توقیف این فیلم به گوش می‌رسید كه هیچ‌گاه تایید یا تكذیب نشد.
در زمان اكران نوروزی هم شایعه‌هایی در زمینه اكران این فیلم در ایام نوروز پخش شد كه سازندگان فیلم برای اكران نوروزی، آنونس «انتهای خیابان هشتم» را نیز آماده كردند.

هفت دقیقه تا پاییز، استشهادی برای خدا، فقط چشم‌هاتو ببند، زمان می‌ایستد، دانه‌های ریز برف، كنار رودخانه و نامه‌های باد از جمله فیلم‌های علیرضا امینی در مقام كارگردانی است.





................................................

منبع: فارس
 
مریم بازدید : 354 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ

سردار مرتضی قربانی گفت: باید در ساخت فیلم ها و سریال ها با موضوع دفاع مقدس حرمت ها و قداست ها حفظ شود. اخراجی ها پا را فراتر گذاشته است.


سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشكر كربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس سازمان موزه انقلاب اسلامی در گفت وگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: كسی كه می خواهد در رابطه ی دفاع مقدس، شهدا و رزمندگان فیلم و سریال و یا كار هنری انجام دهد باید برای این كار تقدس داشته باشد و با مشی شهدا در این راه گام بردارد وگرنه این تولید اینگونه فیلم ها اثر معنوی و درمانی را نخواهد داشت.


وی افزود: ما نمی توانیم همه مسائل را به بازی بگیریم. این درست است كه در جنگ تعداد معدودی از جوانان از تدین كامل برخوردار نبودند و شاید در بجا آوردن نماز سهل انگار بودند اما راه و روش همه آن ها راه امام و شهادت بود كه همه آنها را سر خط آورد. در فیلم اخراجی ها ما می بینیم كه فراتر از این مسائل گام بر داشته می شود. در صورتی كه ما باید حرمت ها و قداست های شهدا را حفظ كنیم. آن كسانی كه خون و جان خود را فدا كردند به این فكر می كردند كه دین خدا پایدار بماند.


سردار قربانی ادامه داد: نباید با ساخت فیلم و سریال هایی كه تحریف داشته باشد به حماسه و ایثار شهدا و رزمندگان خدشه وارد كنیم. باید دقت كنیم اینجا حكومت اسلامی است. خط قرمز های ما اسلام، ولایت فقیه و ارزش ها هستند. اگر افرادی در مسوولیت شان غش وجود داشته باشد خداوند مانند صدام آن ها را نابود می كنند.


فرمانده لشكر كربلا در دوران دفاع مقدس اضافه كرد: شاید صدام از ابتدا آنقدر با ارزش های دینی عناد نداشت، اما پافشاری به عنادش در مقابل ارزش های دینی باعث شد پس از ۲۲ سال كه در مقابل جمهوری اسلامی ایستاد در باتلاق فرو رود. بنابراین اگر كسی در ارزش های اسلامی سیئه كند آرام آرام در باتلاق آن فرو خواهد رفت و نابود خواهد شد.


وی ادامه داد: كسانی كه در كار تولید سریال، فیلم و كار هنری برای دفاع مقدس هستند باید بدانند كه اگر واقعا عملشان صالح باشد و خداوند در مسیر حركتشان به آنها كمك می كند و در این مسیر در نمی مانند؛ چرا كه ما در جنگ این را تجربه كرده ایم. گاهی كه احساس می كردیم از ارزش های دینی و توسل به ائمه فاصله گرفته ایم عدم فتح داشتیم و در عملیات دیگری ۳۶۷ روز بدون آب و غذا در محاصره بودیم ولی چون هدف صحیح بود به ائمه متوسل می شدیم با افتخار پیروز می شدیم و محاصره را می شكستیم.


سردار قربانی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: همه شهدایی كه در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند خط و راهشان قرآن بود و همان راه اولیا و انبیا را دنبال كردند.


وی ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب رزمندگان و جانبازان یك روز آرام نداشته اند و استكبار و همیشه استكبار از شرق و غرب به دنبال این بود تا این انقلاب را شكست بدهد.


وی با بیان این كه جنگ هشت ساله نتیجه دشمنی استكبار با انقلاب ایران بود اضافه كرد: جنگ ما با صدام نبود. در اسناد آمده است كه مسبب جنگ تحمیلی آمریكا بوده است و او بود كه همه كشور، نیرو و تجهیزات را بسیج كرد تا این حكومت را شكست بدهد؛ چرا كه این انقلاب باعث شده بود پایه های حكومت مادی آنها متزلزل شود.





نقد : خبرگزارى ایسنا (www.isna.ir)
مریم بازدید : 369 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ

سردار مرتضی قربانی گفت: باید در ساخت فیلم ها و سریال ها با موضوع دفاع مقدس حرمت ها و قداست ها حفظ شود. اخراجی ها پا را فراتر گذاشته است.


سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشكر كربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس سازمان موزه انقلاب اسلامی در گفت وگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: كسی كه می خواهد در رابطه ی دفاع مقدس، شهدا و رزمندگان فیلم و سریال و یا كار هنری انجام دهد باید برای این كار تقدس داشته باشد و با مشی شهدا در این راه گام بردارد وگرنه این تولید اینگونه فیلم ها اثر معنوی و درمانی را نخواهد داشت.


وی افزود: ما نمی توانیم همه مسائل را به بازی بگیریم. این درست است كه در جنگ تعداد معدودی از جوانان از تدین كامل برخوردار نبودند و شاید در بجا آوردن نماز سهل انگار بودند اما راه و روش همه آن ها راه امام و شهادت بود كه همه آنها را سر خط آورد. در فیلم اخراجی ها ما می بینیم كه فراتر از این مسائل گام بر داشته می شود. در صورتی كه ما باید حرمت ها و قداست های شهدا را حفظ كنیم. آن كسانی كه خون و جان خود را فدا كردند به این فكر می كردند كه دین خدا پایدار بماند.


سردار قربانی ادامه داد: نباید با ساخت فیلم و سریال هایی كه تحریف داشته باشد به حماسه و ایثار شهدا و رزمندگان خدشه وارد كنیم. باید دقت كنیم اینجا حكومت اسلامی است. خط قرمز های ما اسلام، ولایت فقیه و ارزش ها هستند. اگر افرادی در مسوولیت شان غش وجود داشته باشد خداوند مانند صدام آن ها را نابود می كنند.


فرمانده لشكر كربلا در دوران دفاع مقدس اضافه كرد: شاید صدام از ابتدا آنقدر با ارزش های دینی عناد نداشت، اما پافشاری به عنادش در مقابل ارزش های دینی باعث شد پس از ۲۲ سال كه در مقابل جمهوری اسلامی ایستاد در باتلاق فرو رود. بنابراین اگر كسی در ارزش های اسلامی سیئه كند آرام آرام در باتلاق آن فرو خواهد رفت و نابود خواهد شد.


وی ادامه داد: كسانی كه در كار تولید سریال، فیلم و كار هنری برای دفاع مقدس هستند باید بدانند كه اگر واقعا عملشان صالح باشد و خداوند در مسیر حركتشان به آنها كمك می كند و در این مسیر در نمی مانند؛ چرا كه ما در جنگ این را تجربه كرده ایم. گاهی كه احساس می كردیم از ارزش های دینی و توسل به ائمه فاصله گرفته ایم عدم فتح داشتیم و در عملیات دیگری ۳۶۷ روز بدون آب و غذا در محاصره بودیم ولی چون هدف صحیح بود به ائمه متوسل می شدیم با افتخار پیروز می شدیم و محاصره را می شكستیم.


سردار قربانی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: همه شهدایی كه در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند خط و راهشان قرآن بود و همان راه اولیا و انبیا را دنبال كردند.


وی ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب رزمندگان و جانبازان یك روز آرام نداشته اند و استكبار و همیشه استكبار از شرق و غرب به دنبال این بود تا این انقلاب را شكست بدهد.


وی با بیان این كه جنگ هشت ساله نتیجه دشمنی استكبار با انقلاب ایران بود اضافه كرد: جنگ ما با صدام نبود. در اسناد آمده است كه مسبب جنگ تحمیلی آمریكا بوده است و او بود كه همه كشور، نیرو و تجهیزات را بسیج كرد تا این حكومت را شكست بدهد؛ چرا كه این انقلاب باعث شده بود پایه های حكومت مادی آنها متزلزل شود.





نقد : خبرگزارى ایسنا (www.isna.ir)
مریم بازدید : 451 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ


گلشیفته فراهانی، بازیگر سابق سینمای ایران، چند سال قبل به دلایلی ناگفته اما آشکار، برای همیشه از کشور ایران رفت و به دامان غرب پناه برد.رفتن این زن، با کشف حجاب او در مقابل دوربین های حریص رسانه های خارجی و در ادامه حضورش در فیلم پیکره دروغ ها همراه بود.



رفتنی که با حرف و حدیث های زیادی در داخل کشور مواجه شد. حرف و حدیث هایی که البته بسیار زود سرد شد و همه باز هم در گیر و دار سینمای داخلی کشورمان و روزمرگی های زشت و زیبایش، همه چیز را از یاد بردند.


عده ای با رفتن گلشیفته فراهانی از کشور اینطور تصور کردند که او به زودی بر پرده سینماهای هالیوود جا خوش خواهد کرد. تصوری که البته با اقبال نشان دادن صوری یکی، دو شبکه خبری گمنام آمریکایی به فراهانی، دلایل بیشتری برای واقعی شدن پیدا کرد اما زمان نشان داد که غرب از امثال گلشیفته فراهانی غیر از ابزار! به هیچ عنوان دیگری استفاده نخواهد کرد.


چه اینکه این نوع استفاده از ابزاری در مورد اسلاف قبلی و همانندهای گلشیفته فراهانی همچون شهره وزیری تبار (آغداشلو) نیز به عینه تکرار شده بود.


فراهانی پس از مدتی در فیلم پیکره دروغ ها که فیلمی متضمن مفاهیم استکباری و تکرار کننده دروغ های همیشگی علیه مسلمانان بود، در کنار "دیکاپریو" و "کرو" حضور یافت. فیلمی که عده زیادی از آگاهان هنری و سیاسی کشور معتقدند فیلمی بود که به عنوان یک پیش درآمد تهیه شد تا دشمنان ایران عزیز ما، در گامی دیگر بتوانند هرآنچه توهین که می توانند همانند آنچه را که بر سر شهره وزیری تبار در فیلم خانه ای از شن و مه، آوردند، بر سر گلشیفته فراهانی نیز بیاورند.


البته گام دوم نقشه های شوم، علیه فراهانی هنوز برداشته نشده است اما حتی زندگی کنونی فراهانی نیز گویای اثبات تمام مطالب دلسوزانه ایست که او هنگام رفتن، پنبه در گوش خود گذاشت و در سحر دورنمایی که از غرب می دید، آنها را نشنید.


گلشیفته ۳۰ ساله هم اکنون با وجود گذشت چند سال از رفتنش از ایران، نه تنها همچون وزیری تبار نتوانسته است در هیچ فیلم مشهور و پر فروشی بازی کند بلکه در روزهای اخیر مجبور شده است به عنوان یک مانکن دسته چندم در یکی از نشریات مد لباس غربی ظاهر شود.


فراهانی در حالی سر به تقدیری همانند شهره وزیری تبار سپرده است که ایکاش قبل از رفتن و قبل از کشف حجاب در مقابل دوربین های غربی به عنوان یک زن ایرانی و قبل از پشت پا زدن به تمام ارزش هایی که با آنها بزرگ شده بود، این سرنوشت تلخ را مطالعه می کرد.فراهانی مگر قرار است مشهورتر از وزیری تبار باشد...؟!


وزیری تباری که در یکی دو فیلم غربی بازی کرد و در مشهورترین فیلم خودش! یعنی خانه ای از شن و مه در نقش همسر یک سرهنگ آمریکایی ظاهر می شود و حتی مطمع او نیز قرار گرفت و همین.و اساساً این فیلم ساخته شد تا آمریکا بتواند با حضور یک زن ایرانی غیرت ما را به سخره بگیرد.وزیری تبار هم اکنون در جایی ایستاده است که فراهانی و فراهانی های احتمالی بعدی چند سال دیگر در آنجا خواهند ایستاد.


فراهانی اگرچه حتی هنوز هم در برخی گفته هایش با شبکه های گمنام غربی از رضایتش برای رفتن از ایران می گوید اما آنچه که در همین چند سال بر او گذشته است از قبیل مانکن شدنش و یا حضورش در تله فیلم های کارگاهی، خود گویای سال های بعدی او نیز خواهد بود.


سرنوشت تلخ فراهانی درسی است برای آنها که با صدای دهل غرب، از دور مسحور شده اند و فکر می کنند آنسوتر خبریست!مگر فراهانی نبود که در دیالوگش در فیلم "علی سنتوری" کشور ما را کشوری خشن خواند و البته بعدها معلوم شد که به این دیالوگش اعتقاد نیز داشته است...؟!


غرب او را حتی به قیمت یک لحظه یکی از خوانندگانش نیز نخواهد خرید چه رسد به قیمت بازیگران مشهور هالیوود...؟!آنهایی که هنوز هم گاهی با آب و تاب از گلشیفته و یا خواست برخی محافل برای بازگشتش سخن می گویند، آیا منکر این حقایقند...؟! آیا در نظر آنها مسعود کیمیایی که با همه انتقاداتش، در همین کشور و زیر همین آسمان زیبای آبی می زیَد مشهورتر و موفق تر است یا امثال گلشیفته فراهانی که در اوان رسیدن به همه چیز به هیچ چیز پناه بردند...؟!





یادداشت : جهان نیوز (www.jahannews.com)



گلشیفته‌‌فراهانی
 
مریم بازدید : 364 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ


گلشیفته فراهانی، بازیگر سابق سینمای ایران، چند سال قبل به دلایلی ناگفته اما آشکار، برای همیشه از کشور ایران رفت و به دامان غرب پناه برد.رفتن این زن، با کشف حجاب او در مقابل دوربین های حریص رسانه های خارجی و در ادامه حضورش در فیلم پیکره دروغ ها همراه بود.



رفتنی که با حرف و حدیث های زیادی در داخل کشور مواجه شد. حرف و حدیث هایی که البته بسیار زود سرد شد و همه باز هم در گیر و دار سینمای داخلی کشورمان و روزمرگی های زشت و زیبایش، همه چیز را از یاد بردند.


عده ای با رفتن گلشیفته فراهانی از کشور اینطور تصور کردند که او به زودی بر پرده سینماهای هالیوود جا خوش خواهد کرد. تصوری که البته با اقبال نشان دادن صوری یکی، دو شبکه خبری گمنام آمریکایی به فراهانی، دلایل بیشتری برای واقعی شدن پیدا کرد اما زمان نشان داد که غرب از امثال گلشیفته فراهانی غیر از ابزار! به هیچ عنوان دیگری استفاده نخواهد کرد.


چه اینکه این نوع استفاده از ابزاری در مورد اسلاف قبلی و همانندهای گلشیفته فراهانی همچون شهره وزیری تبار (آغداشلو) نیز به عینه تکرار شده بود.


فراهانی پس از مدتی در فیلم پیکره دروغ ها که فیلمی متضمن مفاهیم استکباری و تکرار کننده دروغ های همیشگی علیه مسلمانان بود، در کنار "دیکاپریو" و "کرو" حضور یافت. فیلمی که عده زیادی از آگاهان هنری و سیاسی کشور معتقدند فیلمی بود که به عنوان یک پیش درآمد تهیه شد تا دشمنان ایران عزیز ما، در گامی دیگر بتوانند هرآنچه توهین که می توانند همانند آنچه را که بر سر شهره وزیری تبار در فیلم خانه ای از شن و مه، آوردند، بر سر گلشیفته فراهانی نیز بیاورند.


البته گام دوم نقشه های شوم، علیه فراهانی هنوز برداشته نشده است اما حتی زندگی کنونی فراهانی نیز گویای اثبات تمام مطالب دلسوزانه ایست که او هنگام رفتن، پنبه در گوش خود گذاشت و در سحر دورنمایی که از غرب می دید، آنها را نشنید.


گلشیفته ۳۰ ساله هم اکنون با وجود گذشت چند سال از رفتنش از ایران، نه تنها همچون وزیری تبار نتوانسته است در هیچ فیلم مشهور و پر فروشی بازی کند بلکه در روزهای اخیر مجبور شده است به عنوان یک مانکن دسته چندم در یکی از نشریات مد لباس غربی ظاهر شود.


فراهانی در حالی سر به تقدیری همانند شهره وزیری تبار سپرده است که ایکاش قبل از رفتن و قبل از کشف حجاب در مقابل دوربین های غربی به عنوان یک زن ایرانی و قبل از پشت پا زدن به تمام ارزش هایی که با آنها بزرگ شده بود، این سرنوشت تلخ را مطالعه می کرد.فراهانی مگر قرار است مشهورتر از وزیری تبار باشد...؟!


وزیری تباری که در یکی دو فیلم غربی بازی کرد و در مشهورترین فیلم خودش! یعنی خانه ای از شن و مه در نقش همسر یک سرهنگ آمریکایی ظاهر می شود و حتی مطمع او نیز قرار گرفت و همین.و اساساً این فیلم ساخته شد تا آمریکا بتواند با حضور یک زن ایرانی غیرت ما را به سخره بگیرد.وزیری تبار هم اکنون در جایی ایستاده است که فراهانی و فراهانی های احتمالی بعدی چند سال دیگر در آنجا خواهند ایستاد.


فراهانی اگرچه حتی هنوز هم در برخی گفته هایش با شبکه های گمنام غربی از رضایتش برای رفتن از ایران می گوید اما آنچه که در همین چند سال بر او گذشته است از قبیل مانکن شدنش و یا حضورش در تله فیلم های کارگاهی، خود گویای سال های بعدی او نیز خواهد بود.


سرنوشت تلخ فراهانی درسی است برای آنها که با صدای دهل غرب، از دور مسحور شده اند و فکر می کنند آنسوتر خبریست!مگر فراهانی نبود که در دیالوگش در فیلم "علی سنتوری" کشور ما را کشوری خشن خواند و البته بعدها معلوم شد که به این دیالوگش اعتقاد نیز داشته است...؟!


غرب او را حتی به قیمت یک لحظه یکی از خوانندگانش نیز نخواهد خرید چه رسد به قیمت بازیگران مشهور هالیوود...؟!آنهایی که هنوز هم گاهی با آب و تاب از گلشیفته و یا خواست برخی محافل برای بازگشتش سخن می گویند، آیا منکر این حقایقند...؟! آیا در نظر آنها مسعود کیمیایی که با همه انتقاداتش، در همین کشور و زیر همین آسمان زیبای آبی می زیَد مشهورتر و موفق تر است یا امثال گلشیفته فراهانی که در اوان رسیدن به همه چیز به هیچ چیز پناه بردند...؟!





یادداشت : جهان نیوز (www.jahannews.com)



گلشیفته‌‌فراهانی
 
مریم بازدید : 381 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگپنجاه و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم تائورمینا امسال از ۱۱ الی ۱۸ ژوئن (۲۱ الی ۲۸خرداد) در ایتالیا برگزار می شود.

جشنواره امسال با نمایش انیمیشن سه بعدی «پاندای كونگفوباز» افتتاح می شود، این اولین باری است كه در این جشنواره فیلمی سه بعدی نمایش داده می شود.

برگزاركنندگان جشنواره، با اهدای جوایزی افتخاری، طی سه روز متوالی از «مونیكا بلوچی»، «الیور استون» و «طارق بن عمر» تقدیر خواهند كرد.

همچنین طی مراسمی از «الیا سلیمان»، كارگردان فلسطینی و «جفری كاتزنبرگ»، تهیه كننده آمریكایی تقدیر خواهد شد.

در این دوره از رقابت ها از بسیاری از كشورهای جهان از جمله ایران فیلم های زیادی با موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی و غیره به نمایش درخواهد آمد ولی تمركز اصلی جشنواره امسال بر سه كشور تونس، الجزیره و مراكش خواهد بود.





خبرگزارى فارس (www.farsnews.com)
مریم بازدید : 431 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگپنجاه و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم تائورمینا امسال از ۱۱ الی ۱۸ ژوئن (۲۱ الی ۲۸خرداد) در ایتالیا برگزار می شود.

جشنواره امسال با نمایش انیمیشن سه بعدی «پاندای كونگفوباز» افتتاح می شود، این اولین باری است كه در این جشنواره فیلمی سه بعدی نمایش داده می شود.

برگزاركنندگان جشنواره، با اهدای جوایزی افتخاری، طی سه روز متوالی از «مونیكا بلوچی»، «الیور استون» و «طارق بن عمر» تقدیر خواهند كرد.

همچنین طی مراسمی از «الیا سلیمان»، كارگردان فلسطینی و «جفری كاتزنبرگ»، تهیه كننده آمریكایی تقدیر خواهد شد.

در این دوره از رقابت ها از بسیاری از كشورهای جهان از جمله ایران فیلم های زیادی با موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی و غیره به نمایش درخواهد آمد ولی تمركز اصلی جشنواره امسال بر سه كشور تونس، الجزیره و مراكش خواهد بود.





خبرگزارى فارس (www.farsnews.com)
مریم بازدید : 450 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
خوشبختی، مثل توپی است كه تا از ما دور است به دنبالش می دویم، اما وقتی جلوی پایمان است به آن لگد می زنیم.

همیشه با كسی دوست شو كه قلب بزرگی دارد، تا برای جا شدن در قلبش ناچار نباشی خودت را كوچك كنی.

فرزند داشتن، آدم را پدر و مادر نمی كند، همانطور كه پیانو داشتن آدم را پیانیست نمی نماید.

دانایی، راز خوشبختی است.

كسانی كه حاضر نیستند هزینه دانایی را بپردازند، ناچارند هزینه جهل را پرداخت كنند و مطمئن باشند هزینه جهل به مراتب بیشتر است.

با دنیا نسازیم، دنیا را بسازیم.

علت تمام جنگ ها در دنیا، ندانستن حقیقت است، اگر مردم حقیقت را می دانستند هرگز با هم نمی جنگیدند
مریم بازدید : 309 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
خوشبختی، مثل توپی است كه تا از ما دور است به دنبالش می دویم، اما وقتی جلوی پایمان است به آن لگد می زنیم.

همیشه با كسی دوست شو كه قلب بزرگی دارد، تا برای جا شدن در قلبش ناچار نباشی خودت را كوچك كنی.

فرزند داشتن، آدم را پدر و مادر نمی كند، همانطور كه پیانو داشتن آدم را پیانیست نمی نماید.

دانایی، راز خوشبختی است.

كسانی كه حاضر نیستند هزینه دانایی را بپردازند، ناچارند هزینه جهل را پرداخت كنند و مطمئن باشند هزینه جهل به مراتب بیشتر است.

با دنیا نسازیم، دنیا را بسازیم.

علت تمام جنگ ها در دنیا، ندانستن حقیقت است، اگر مردم حقیقت را می دانستند هرگز با هم نمی جنگیدند
مریم بازدید : 447 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
وقتی تو خودت گیر می کنی

وقتی همه چیز برات میشه یه سوال ! 

وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی

وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی

وقتی کسی نیست که بفهمه چی میگی

وقتی مطمئنی ! اونی که امروز می آد فردا میره ..

وقتی مجبوری خودتم گول بزنی  

وقتی حتی شهامت خیلی چیزها رو نداری !!!

وقتی می دونی هیچ کس و هیچ چیز خودش نیست

وقتی می دونی همه چی دروغه 

وقتی می دونی که نباید به هیچ قول و قراری ! اعتماد کنی 

وقتی می فهمی که نباید می فهمیدی .. 

وقتی روزگار یادت میده که باید سوخت و ساخت

وقتی می خندی به اینکه کارت از گریه گذشته  

وقتی قراره هیچ چی جای خودش نباشه

وقتی منتظر یه اتفاقی و اون اتفاق هیچ وقت نمی افته ..

وقتی نباید اونی باشی که هستی  

وقتی بهت می فهمونن دوست داشتن یه معاملست !

وقتی تو رو بخاطر صداقتت محکوم می کنن  

وقتی خوشحال میشن که غرورت بشکنه

وقتی حرفاتو فقط دیوار می فهمه ! ...

وقتی................................


میشی اینجوری..!!


سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مریم بازدید : 276 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
وقتی تو خودت گیر می کنی

وقتی همه چیز برات میشه یه سوال ! 

وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی

وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی

وقتی کسی نیست که بفهمه چی میگی

وقتی مطمئنی ! اونی که امروز می آد فردا میره ..

وقتی مجبوری خودتم گول بزنی  

وقتی حتی شهامت خیلی چیزها رو نداری !!!

وقتی می دونی هیچ کس و هیچ چیز خودش نیست

وقتی می دونی همه چی دروغه 

وقتی می دونی که نباید به هیچ قول و قراری ! اعتماد کنی 

وقتی می فهمی که نباید می فهمیدی .. 

وقتی روزگار یادت میده که باید سوخت و ساخت

وقتی می خندی به اینکه کارت از گریه گذشته  

وقتی قراره هیچ چی جای خودش نباشه

وقتی منتظر یه اتفاقی و اون اتفاق هیچ وقت نمی افته ..

وقتی نباید اونی باشی که هستی  

وقتی بهت می فهمونن دوست داشتن یه معاملست !

وقتی تو رو بخاطر صداقتت محکوم می کنن  

وقتی خوشحال میشن که غرورت بشکنه

وقتی حرفاتو فقط دیوار می فهمه ! ...

وقتی................................


میشی اینجوری..!!


سایت آپلود عکس و آپلود سنتر فایل ایران بلاگ
مریم بازدید : 449 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده. توی این پستم قصد دارم با موشکافی دقیق، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن!

اگه نقشه ی تهران رو 90 درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخونیم و با دقت نگاش کنیم می بینیم که شبیه بدن یه خانم با حجاب می شه که خیلی راحت قابل تشخیصه! اگه نمی تونید تشخیص بدید من برای راحتیتون این کارو کردم که می تونید ببینید:



phqabvea66jw26u2hw3i.jpg

حالا که متوجه شدید تهران شبیه بدن یه انسانه بهتره بریم سراغ ناف این انسان! همونجور که در تصویرم مشاهده می کنید ناف تهران دقیقا" مشخص شده و اونجا هم جایی نیست جز میدون ولیعصر! و باید گفت که بلاخره تونستیم ناف تهرون رو پیدا کنیم! جایی که هزاران سال بود کشف نشده باقی مونده بود، همون میدون ولیعصره و کسایی که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن باید اصلیتشون مال اینجا باشه!

مریم بازدید : 523 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده. توی این پستم قصد دارم با موشکافی دقیق، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن!

اگه نقشه ی تهران رو 90 درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخونیم و با دقت نگاش کنیم می بینیم که شبیه بدن یه خانم با حجاب می شه که خیلی راحت قابل تشخیصه! اگه نمی تونید تشخیص بدید من برای راحتیتون این کارو کردم که می تونید ببینید:



phqabvea66jw26u2hw3i.jpg

حالا که متوجه شدید تهران شبیه بدن یه انسانه بهتره بریم سراغ ناف این انسان! همونجور که در تصویرم مشاهده می کنید ناف تهران دقیقا" مشخص شده و اونجا هم جایی نیست جز میدون ولیعصر! و باید گفت که بلاخره تونستیم ناف تهرون رو پیدا کنیم! جایی که هزاران سال بود کشف نشده باقی مونده بود، همون میدون ولیعصره و کسایی که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن باید اصلیتشون مال اینجا باشه!

مریم بازدید : 378 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


یك زوج جوان برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا عازم کشوری اروپایی شدند...

در آنجا پسر كوچکشان را در یک مدرسه ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش
را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.


روز اوّل كه پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف كن ببینم
امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟

پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار كشیدن به ما گفتند، خانم معلّم
برایمان یك كتاب قصّه خواند و یك كاردستی هم درست كردیم.


پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه

روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تكرار كرد.

پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش كردیم، یاد گرفتیم كه چطور اعتماد
به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به كتابخانه رفتیم و به ما یاد
دادند كه از كتاب های آنجا چطور استفاده كنیم.


بعد از چندین روز كه پسر می رفت و می آمد و تعریف می كرد، پدر كم كم
نگران شد چرا كه می دید در مدرسه پسرش وقت كمی درهفته صرف ریاضی، فیزیك،
علوم، و چیزهایی كه از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.

از آنجایی كه پدر نگران بود كه پسرش در این دروس ضعیف رشد كند به پسرش
گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو
ریاضی و فیزیك كار كنم.


بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت...

دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند كه چرا پسرتان نیامده.

گفتند مریض است !!!

دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یك بهانه ای آوردند !

بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشكوك شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت كند...


وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی كرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی
رفت. بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف كرد. گفت كه نگران پیشرفت
تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می كند كه چرا در مدارس اروپایی اینقدر
كم درس درست و حسابی می خوانند...؟!


مدیر پس از شنیدن حرف های پدر كمی سكوت كرد و سپس جواب داد:

ما هم 70 سال پیش مثل شما فكر می كردیم
مریم بازدید : 389 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)


یك زوج جوان برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا عازم کشوری اروپایی شدند...

در آنجا پسر كوچکشان را در یک مدرسه ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش
را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.


روز اوّل كه پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف كن ببینم
امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟

پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار كشیدن به ما گفتند، خانم معلّم
برایمان یك كتاب قصّه خواند و یك كاردستی هم درست كردیم.


پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه

روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تكرار كرد.

پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش كردیم، یاد گرفتیم كه چطور اعتماد
به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به كتابخانه رفتیم و به ما یاد
دادند كه از كتاب های آنجا چطور استفاده كنیم.


بعد از چندین روز كه پسر می رفت و می آمد و تعریف می كرد، پدر كم كم
نگران شد چرا كه می دید در مدرسه پسرش وقت كمی درهفته صرف ریاضی، فیزیك،
علوم، و چیزهایی كه از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.

از آنجایی كه پدر نگران بود كه پسرش در این دروس ضعیف رشد كند به پسرش
گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو
ریاضی و فیزیك كار كنم.


بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت...

دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند كه چرا پسرتان نیامده.

گفتند مریض است !!!

دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یك بهانه ای آوردند !

بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشكوك شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت كند...


وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی كرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی
رفت. بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف كرد. گفت كه نگران پیشرفت
تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می كند كه چرا در مدارس اروپایی اینقدر
كم درس درست و حسابی می خوانند...؟!


مدیر پس از شنیدن حرف های پدر كمی سكوت كرد و سپس جواب داد:

ما هم 70 سال پیش مثل شما فكر می كردیم
مریم بازدید : 444 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

 1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...


 2- هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...


- وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...


4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..


- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...


- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...


- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..


- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...


- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..


- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است




مریم بازدید : 532 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

 1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...


 2- هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...


- وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...


4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..


- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...


- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...


- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..


- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...


- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..


- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است




مریم بازدید : 347 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
 فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین


است که بایستی پنج توپ را همزمان در هوا نگهدارید و مانع


افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و


باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن


توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد

آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و 


خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند


از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی


همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح 


ندهید، چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که


از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر


جمع نمیشود،‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده


دیگر
آرامشی ندارد.
مریم بازدید : 411 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
 فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین


است که بایستی پنج توپ را همزمان در هوا نگهدارید و مانع


افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و


باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن


توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد

آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و 


خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند


از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی


همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح 


ندهید، چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که


از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر


جمع نمیشود،‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده


دیگر
آرامشی ندارد.
مریم بازدید : 742 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته ها و انسان پیچید، خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت:عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زنده گی کن. لا به لای هق هقش گفت:اما با یک روز ؟ با یک روز چه کار می توان کرد ؟ خدا گفت:آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید. و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زنده گی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد! قدری ایستاد بعد با خودش گفت:وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می تواند... او درآن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد اما، اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید ، روی چمن خوابید، کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنها که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد او در همان یک روز آشتی کرد و خندید سبک شد لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او در همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود...
مریم بازدید : 584 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته ها و انسان پیچید، خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت:عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زنده گی کن. لا به لای هق هقش گفت:اما با یک روز ؟ با یک روز چه کار می توان کرد ؟ خدا گفت:آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید. و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زنده گی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند ، می ترسید راه برود ، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد! قدری ایستاد بعد با خودش گفت:وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می تواند... او درآن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را به دست نیاورد اما، اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید ، روی چمن خوابید، کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنها که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد او در همان یک روز آشتی کرد و خندید سبک شد لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او در همان یک روز زندگی کرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود...
مریم بازدید : 579 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

ناگهان عباس احساس كرد موقع بوسیدن دختر نفس گرمی به صورتش خورد.

عباس شك كرد باز صورتش را گرفت جلو بینیه دختر ولی اصلا نفسی وجود نداشت عباس همینطور كه صورت روبه روی

بینیه دختر بود سینه ی دختر را فشار داد دید باز نفس گرم بیرون امد.

عباس  ناباورانه خوشحال شد كه زندس و جنازه را تا شهره بعدی پیاده برد چون در ان شهر پدر دختر یعنی همون پادشاه

بود و اگر زنده میشد دختر اون را از دست میداد پس تا شهر بعدی اون را پای پیاده برد و به پزشكی نشون دارد پزشك

اون را برسی كرد و گفت نه این مرده .عباس باز نا امید نشد دخترك را پیش یك پزشكی برد كه هم جادوگر بود هم

پزشك.جادوگر دختر را دید و گفت این مره ولی مرده هست كه میشه برش گردوند.عباس گفت چطور ممكنه

 جادوگر گفت شهری زیر زمینست كه هیچ كس تا به حال ندیده و تو باید اون شهر را پیدا كنی انجا گلی وجود داره با

شهدی بسیار شیرین تو باید لبهاتو با اون شهد آقشته كنی و بعد این دختر را ببوسی و دختر روحش بر

میگردهعباس میگه من این شهر را چطور پیدا كنم میگه داخل همون شهر خودتون راه ورودش ولی تو باید چی یه

موجود بزرگ در جنگل بگردی در تاریكیه شب چون اون حیونه فقط شبها میاداز لونش بیرون.

عباس :پس میام شب تو جنگل تا پیداش كنم چهرش چه شكلیه شهرش میخوتونه به همه شكلی در بیاره حتی یه

اهو میتونه بشه تنها راه این بهمی اون یا نه این كه بگی زنم مرده میتونی بلند تو جنگل اینا داد بزنی اون وقت یبار

هیولا بزرگی میشه میتونی ببینیش دنبالش كنی.


این داستان ادامه دارد.....




مریم بازدید : 342 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

ناگهان عباس احساس كرد موقع بوسیدن دختر نفس گرمی به صورتش خورد.

عباس شك كرد باز صورتش را گرفت جلو بینیه دختر ولی اصلا نفسی وجود نداشت عباس همینطور كه صورت روبه روی

بینیه دختر بود سینه ی دختر را فشار داد دید باز نفس گرم بیرون امد.

عباس  ناباورانه خوشحال شد كه زندس و جنازه را تا شهره بعدی پیاده برد چون در ان شهر پدر دختر یعنی همون پادشاه

بود و اگر زنده میشد دختر اون را از دست میداد پس تا شهر بعدی اون را پای پیاده برد و به پزشكی نشون دارد پزشك

اون را برسی كرد و گفت نه این مرده .عباس باز نا امید نشد دخترك را پیش یك پزشكی برد كه هم جادوگر بود هم

پزشك.جادوگر دختر را دید و گفت این مره ولی مرده هست كه میشه برش گردوند.عباس گفت چطور ممكنه

 جادوگر گفت شهری زیر زمینست كه هیچ كس تا به حال ندیده و تو باید اون شهر را پیدا كنی انجا گلی وجود داره با

شهدی بسیار شیرین تو باید لبهاتو با اون شهد آقشته كنی و بعد این دختر را ببوسی و دختر روحش بر

میگردهعباس میگه من این شهر را چطور پیدا كنم میگه داخل همون شهر خودتون راه ورودش ولی تو باید چی یه

موجود بزرگ در جنگل بگردی در تاریكیه شب چون اون حیونه فقط شبها میاداز لونش بیرون.

عباس :پس میام شب تو جنگل تا پیداش كنم چهرش چه شكلیه شهرش میخوتونه به همه شكلی در بیاره حتی یه

اهو میتونه بشه تنها راه این بهمی اون یا نه این كه بگی زنم مرده میتونی بلند تو جنگل اینا داد بزنی اون وقت یبار

هیولا بزرگی میشه میتونی ببینیش دنبالش كنی.


این داستان ادامه دارد.....




مریم بازدید : 386 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
روزی روز گاری بود در سر زمین بسیار زیبا و پیشرفت قدیم یك پسری زندگی میكرد این پسر ادمی بسیار سادی بود خیلی بی كلك بود ولی یه مشكلی داشت گور كن بود.
این پسر سالهای زیادی گور میكند تا زمانی یك مرده اوردن این مرده یكی از صدها دختر شاه بود پسر خیلی عاشق این مرده شده بود این دختر چهری بسیار بسیار زیبای داشت این دختر به قتل رسیده بود جای زخم رو بدنش بود پسر داستان ما اسمش عباس بود عباس دلش نمیومد این دختر خاك كن اصلا تعجب كرده بود كه چرا خود شاه نیومد چرا اصلا اوردن اینجا تا من این خاك كنم.
عباس دختر را به خاك نسپرد و تمام شب نگاهش میكرد.
عباس بیش از حد عاشق شد خیلی خودش میدونست بره ولی عاشق شد داشت بیمار میشد كه عشقش مرده و باید خاكش كنه .
دوروز اون مرده اونجا بود و عباس نمیتونست خاكش كنه و حتی اون را قایم كرد و به خانوادی كه اورده بودنش قبری و نشون دادو گفت این مرده شماست و مرده دختر را برد خونه خودش .
جنازه به روز سوم رسید و هنوز به خاك سپرده نشد و هر كس میومد دنبال عباس ، عباس در را روشون باز نمیكرد و جوابی نمیداد به كسی.
شب شد شبی مهتابیو زیبا عباس با دختر شاه لب اب بودن عباس گفت فردا خاكت میكنم ولی میخوام امشب برای یك بار ببوسمت.
عباس سرش را نزدیك جنازه كرده و او را بوسید ناگهان...........

این داستان ادامه دارد......

مریم بازدید : 407 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)
روزی روز گاری بود در سر زمین بسیار زیبا و پیشرفت قدیم یك پسری زندگی میكرد این پسر ادمی بسیار سادی بود خیلی بی كلك بود ولی یه مشكلی داشت گور كن بود.
این پسر سالهای زیادی گور میكند تا زمانی یك مرده اوردن این مرده یكی از صدها دختر شاه بود پسر خیلی عاشق این مرده شده بود این دختر چهری بسیار بسیار زیبای داشت این دختر به قتل رسیده بود جای زخم رو بدنش بود پسر داستان ما اسمش عباس بود عباس دلش نمیومد این دختر خاك كن اصلا تعجب كرده بود كه چرا خود شاه نیومد چرا اصلا اوردن اینجا تا من این خاك كنم.
عباس دختر را به خاك نسپرد و تمام شب نگاهش میكرد.
عباس بیش از حد عاشق شد خیلی خودش میدونست بره ولی عاشق شد داشت بیمار میشد كه عشقش مرده و باید خاكش كنه .
دوروز اون مرده اونجا بود و عباس نمیتونست خاكش كنه و حتی اون را قایم كرد و به خانوادی كه اورده بودنش قبری و نشون دادو گفت این مرده شماست و مرده دختر را برد خونه خودش .
جنازه به روز سوم رسید و هنوز به خاك سپرده نشد و هر كس میومد دنبال عباس ، عباس در را روشون باز نمیكرد و جوابی نمیداد به كسی.
شب شد شبی مهتابیو زیبا عباس با دختر شاه لب اب بودن عباس گفت فردا خاكت میكنم ولی میخوام امشب برای یك بار ببوسمت.
عباس سرش را نزدیك جنازه كرده و او را بوسید ناگهان...........

این داستان ادامه دارد......

مریم بازدید : 500 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

امشب شبی بی پروازست@امشب اسمانم تیره و تارست 

روزگارم بی روزیو دستم خالین@خانم پر از بچو شكمهایشان خالین

در باد نشتم گفتم یا رب@ربم امد و جانم گفتم ربم

بگفتا چسیت در سرت @ بگفتم تهی از شادیست سرم

بشمار خدا روز های درد ناكم را@بشمار كه انگشتانم كم

شمارش از سرم رفت 1 و 2 نمیدانم@چسیتم شمارش

خدا گفت ای دست پر درد از ان منست@درد بند درد منست

من كز پدر زاده نیستم من خود پدرم@شما عزیزم منین 

غم شما كوهی از درد برام@بزار تا بنگرم كودكم را

من بندی نیستم چو تو @ولی دارنم درد تو 

بزار از ارشم به فرشت نعمتی رانم@خر بار خر بار نعمت رانم

صبر كن تحمل كن كودك من تو@تو خدای داری چون من

چرا میترسی كودكم من نمیتوانم مثل تو بگیرم @ولی میتوانم بنگرم بر درد دل تو بسوزم

بزار نواشت كنم بزار تا خدایم را ثابت كنم@بنده ز من رو بر نگردن بزار بخشمم را ثابت كنم

منم خدای یك تای تو و زمین مردم خلقم @ صبر كنید و بنگردید 

دنیا بی صبر ساخت نمیشد @ قدم بزن بر روی زمین من 

چشم بگشا كه نفس در هوای منست@ خلقم كودكم پدر فرزندانم گوش كن

نه ا... تو گوش كن هر چه گفتی منتست@ ز ما بندگیو خدمتست

ما رایت و تو  خان شدی @تو حكم گویو ما بردگی

اینست رسم خدایو بندگی@ كو رحمتت كو بخششت

مردیم از كه بی كسیو تنهای@نه بركتی نه رحمتی

نونمانم نیست دگر یك دینار،كو گندمت@خلق كردیو نستی بنگردی

نگاهت را ببند از روی ما @ مینم را با زور گرفتن 

گندمم را دادم بجای ابشان@ ككككوووو بركتت

چقدر حقارت چقدر صبر @تا كی من فرزندتم فرزندانم را بنگرم

نگرش من چه سود چطور شكمشا را سیر كنم@ تا كی صبر كنم 

كله كردم كه بدونی نه كك اوردم بلكه دارم از دست خودم میرم صبوری كردم هزاران سال ولی كو بهشتت 

منم بند تو كو بخشش كورشم حتی به اندازه كورشم خدای نكردی بر ما حتی نزاشتی دلمون بهت ببندیم

درد دل توی چاه ریختم چاه فرو ریخت پس تو كم تر از چاهی من ساكتم پیش تو 

ااااااااااااااااایییییییییییییی بند من نگو سوزاندی ما را این امتحانست  این تلاشست من توانی ندارم این راهیست كه باید رفت ولی همچنان صبر كن تا بشنم زمین را 


بپرستید من را خدای یك تا را تا بپستم شما را

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 490
  • کل نظرات : 176
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1039
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 52
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 67
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 2,815
  • بازدید ماه : 2,815
  • بازدید سال : 101,545
  • بازدید کلی : 1,279,800